ناآرامی اوضاع سیاسی ایران تقریباً متجاوز از یک قرن (از پایان سلطنت صفویه تا آغاز پادشاهی فتح علیشاه قاجار) بر رشد و گسترش همه ی عرصه های هنر ایران تأثیر گذاشت و بدین ترتیب پیشرفت معماری ایران که بی هیچ تردید در زمان صفویه از خود حرکت و قدرتی نشان داده بود، دچار فترت شد و از آن پس هیچگاه نتوانست اعتلای معماری صفویه را بیابد. البته علت این امر تنها ناآرامی اوضاع سیاسی ایران نبود. علاوه بر آن دلایلی چند برای این توقف و تنزل میتوان ذکر کرد. نخست آنکه معماری، برخلاف نقاشی و تندیسگری به فن ساختمان (construction) و نیز فن سازه (structure) وابسته است. در یک قرنی که بدان اشارت رفت، ایران از نظر این دو فن که سهم مؤثر در شکلگیری و تحقق معماری دارند از مغرب زمین سخت عقب افتاد. علت از جمله آن بود که اروپا به سبب رنسانس دیدگان خود را به حکمت و فلسفه و علوم یونان و مصر و ایران گشود و سپس در زمینه های علمی و فنی سخت به پیش افتاد. در زمان صفویه که معماران ایرانی آثار با ارزش خود را در اصفهان و تبریز و قزوین و شهرهای دیگر میساختند، جملگی از آخرین تکنیکهای ساختمانی موجود در جهان با خبر بودند و خود در این عرصه به پیشرفتهایی رسیده بودند که سرمشق معماران مغرب زمین شد. اما حدود یک صد و اندی سال بعد هنگامی که جامعهی ایران اندکی روی آرامش به خود دید و خواست از خواب زمستانی و دراز خود برخیزد، تکنیکهای ساختمانی در مغرب زمین فرسنگها به پیش افتاده بود. اگر تاریخ تأسیس دانشگاه تهران و تأسیس دانشکدههای فنی و معماری را، نقاط عطف در این دوره بگیریم، یکصد و پنجاه سال دیگر (از آغاز سلطنت فتح علیشاه) لازم بود تا مهندسان و معماران ایرانی با پیشرفتهای مغرب زمین آشنا و بر آن مسلط شوند. از سوی دیگر باید به یاد آوریم که مغرب زمین نیز با تجلی مدرنیسم در معماری- درست در همین دوره- نقش و اهمیت تکنولوژی در معماری بالا گرفت. از اینرو شکاف بین معماری ایران و معماری جهان غرب خود را بیشتر آشکار کرد. جوانان ایرانی که در رشتههای مهندسی و معماری در دانشگاههای اروپا و آمریکا به تحصیل میپرداختند نمیتوانستند بپذیرند که معماری بدون تکنولوژی پیشرفته در انطباق با زمان نیز میتواند از ارزش برخوردار باشد. بدین ترتیب معماران سنتی ایران که از تکنیکهای جدید ساختمانی و نیز از روشهای طرح و ترسیم نقشه بیخبر بودند اعتماد به نفس و همچنین اعتبار خود را از دست دادند و کار از بد، بدتر شد. البته اوضاع در سراسر خاورمیانه باید شبیه بوده باشد. «حسن فتحی» معمار دانشگاه دیدهی مصری که به یکباره برضد تعلیمات دانشگاهی و در دفاع از معماری قدیمی شورید و جالب است بدانیم که مغرب زمین- به دلایلی که خارج از بحث حاضر است- با آغوش باز آن را پذیرفت، ظاهراً با روبهرو شدن با وضعیتی شبیه آن چه در ایران میگذشت فریاد مخالفت برداشت. آن چه حاصل این دگرگونی بود این که خشک و تر با هم یک جا سوخت و هرچه کهنه و قدیمی بود دل آزار فرض شد و این نکته نیز به سکون و عقب ماندگی کمک کرد.
ساختمانهای دوره قاجار
مانند نقاشی، سابقه ی معماری زمان قاجار- نخستین دورهای که بعد از سلطنت صفویان کار ساختن تا اندازهای رونق گرفت- به زمان صفویه باز میگردد. آغامحمدخان قاجار، تهران را به پایتختی انتخاب کرد.اما شکوفایی تهران و همراه با آن فعالیتهای ساختمانی از هنگامی آغاز شد که فتحعلیشاه بر تخت سلطنت نشست.
یکی از قدیمیترین ساختمانهای عصر قاجاریه «خلوت کریمخانی» نام دارد که در بخش غربی کاخ گلستان واقع شده است . اصل این ساختمان، چنانکه از نام آن بر میآید به دروه ی کریمخان باز میگردد ولی در زمان ناصرالدین شاه تغییراتی چند در آن داده شده است. تاریخ دقیق این ساختمان معلوم نیست ولی ظاهراً باید سال 1173ه.ق. (1757م) ساخته شده باشد. عمارتی است خوش تناسب در دو طبقه که طبقهی اول آن متشکل از سه دهانه است. هر دهانه را طاق بزرگی میپوشاند. در زیر هر طاقی بزرگ سه طاقی کوچکتر قرار دارد که میانی آنها بزرگتر و طاقیهای جانبی کوچکترند و هر سه، بار طاقی اصلی را تحمل میکنند و پلان این ساختمان مقتبس از پلانهای معمول در ایران است که جملگی ریشه های ساسانی داشته در زمان صفویه بسط و تحول یافته اند. به راستی نه از نظر پلان و نه از نظر تکنیک ساختمان در اینجا نکتهای تازه وجود ندارد. در عوض، تزیینات در این ساختمان به وفور به کار گرفته شده است، تقریباً تمام دیوارهای آن پر از کاشیهای تزیینی رنگارنگ میباشد. به عبارت دیگر هیچ عضو این ساختمان رها نشده و جملگی مملو از نقوش تزیینی اند، حتی در تنهی ستونها که جایی برای نقوش تزیینی نبوده، شیارهای مارپیچی جای نقوش تزیینی را گرفته است. در پای دوستون نیز دو حیوان که ظاهراً بایستی شبیه شیر باشند و عملاً به شکل دو گربه حجاری شده اند (از سر قصد یا از سر ضعف؟) بر کیفیت تزیینی این ساختمان میافزایند. جالب است که در این زمان در اروپا نیز دورهی بارک مراحل آخرین خود را میگذارنید و سبک رکوکو که کیفیت عمدهی آن پرداختن به ریزه کاریهای تزیینی است رواج گرفته بود. آیا رابطه ای بین سبک رکوکو اروپا و این ریزه کاریهای تزیینی در معماری ایران وجود دارد؟ به درستی روشن نیست. همچنان که نقاشی مغرب زمین نقاشی ایران را تحت تأثیر قرار داد، بعید نیست معماران ایرانی از کار همتای اروپایی خویش آگاه شده تحت تأثیر آن قرار گرفته باشند. اما فرض محتملتر این است که چون معماری از نظر پلان و از نظر تکنیک ساختمان پیشرفتی نداشته است اهتمام بر نقوش تزیینی بیشتر شده است. البته نکتهای که باید به یاد داشت این است که معماری ایرانی از دیرباز و به ویژه در دوره ی صفوی با نقوش تزیینی همراه بوده است و علاوه بر آن چون هنر ایران اصولاً به تزیینات متوجه بوده به طور طبیعی این کیفیت در معماری دوره ی قاجار نیز بارور شده است. تفاوت در این است که فیالمثل در معماری دورهی صفویه، علاوه بر نقوش تزیینی که نقوش هندسی روی گنبدها بهترین مثال آن است، پلان و تکنیک ساختمان نیز از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بوده است که در فصول گذشته از آنها سخن به میان آوردیم. نکتهای دیگر را نیز نباید فراموش کرد و آن تأثیر هنر ایران بر هنر اروپاست. برای اروپاییان، شرق همواره افسانهای و جذاب بوده است. در نقاشی این توجهی آنها را به کیفیات تزیینی و تجریدی ایران مشاهده کردیم، هم اکنون به تأثیری که آثار هنری اروپایی بر نقاشیهای ایران داشته است نیز اشاره کردهایم، تأثیر متقابل معماری ایران بر معماری اروپا را نیز نادیده نباید گرفت. نقوش تزیینی شرق افسانهای و خیال انگیز به نوعی جای خود را در معماری اروپایی باز کرد.
عمارت خلوت کریمخانی
توجه معماری قاجار به نقوش تزیینی را میتوان بازگشت به همان تأثیری دانست که در اروپا از جمله ریشه ی ایرانی داشته است. چندی بعد، در نخستین مراحل شکوفایی نهضت هنر نو در اروپا و به ویژه بلژیک، مشبک کاریهای در و پنجرههای اروپایی عیناً راه خود را در معماری ایران باز کرد و مدتها در ایران رواج داشت، تا سالهای حال حاضر که گذشتهگرایی پُست مدرنیسم آنها را در مواردی معدود معمول کرده است.
منبع :
عنوان : کتاب تاریخ هنر و معماری ایران و جهان
نویسنده : دکتر منوچهر مزینی
ناشر : انتشارات طحان