جستجو برای

: سری کتب

سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/شماره13/نگاره طراحی ارگانیک

کتاب نگاره طراحی مسیریاب جاده‌ای است که می‌خواهیم در آن برقصیم و نه نقشه‌ای برای ساخت آن جاده. این کتاب تلاش می‌کند تا موقعیت‌هایی را برای کشف این قلمرو بررسی کند و برای فاصله گرفتن از نگرانی‌های معمول طراحی ارزش قائل می‌شود. تلاش می‌کند تا فاصله‌ای معنادار ایجاد کند تا الگوهایی را در کار بیابد و کلیت حرفه را ارزیابی کند. می‌توان از این فاصله، دو چیز بنیادی را در خصوص طراحی دید که [در شرایط عادی] در میانه همه این حرکت‌ها به آسانی نادیده گرفته می‌شود. نخست، طراحی یعنی تخیل آینده و کار کردن برای رسیدن به آن از طریق هوش و ذکاوت. ما از طراحی استفاده می‌کنیم تا خلأ موجود میان موقعیتی که داریم و موقعیتی که می‌خواهیم داشته باشیم را پر کنیم. دوم، طراحی حرفه‌ای است که بر اساس درست کردن چیزها برای دیگر افراد ساخته شده است. همه در مسیر با هم هستیم. این دو مورد رابطه ما با جهان و پیوندمان با یکدیگر را مشخص می‌کنند. این دو شالوده حرفه طراحی را تشکیل می‌دهند، بنابراین کار ما باید بر محور این دو حقیقت بچرخد. به بیانی ساده، این حرفه روشی برای تفکر و حرکت است که از آن برای بهبود زندگی استفاده می‌کنیم. این حرفه در دسترس همه قرار دارد. ما به آهنگ خودمان گوش می‌دهیم، تماشا می‌کنیم که چیزها چگونه حرکت می‌کنند، نظم و ترتیب آن را تصور می‌کنیم، سپس عمل می‌کنیم. به عقب به سمت آینده می‌رقصیم، تأثیر می‌پذیریم و می‌گذاریم، شکل می‌پذیریم و می‌دهیم. این رقصی جاودانه و نگاره طراحی است.

5 سال قبل
نور داخلی برای طراحان

سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/شماره12/نور داخلی برای طراحان

آنچه ما از نور می­دانیم این است که نور یک اشعه باریک از انرژی الکترو مغناطیسی است که بین 380 نانومتر  تا 760  نانومتر است. تنها طول موجی که در این طیف، گیرنده­های چشم ما را تحریک می­کند تا اشیا را رویت کنیم، طول موج انرژی مرئی نامیده می شود، حتی با این که نتوانیم آن را به طور مستقیم ببینیم. در یک فضای خالی، نور تقریبا در هر 186000 مایل بر ثانیه در حرکت است. زمانی که نور از میان شیشه یا آب یا از هر شی شفافی بگذرد، سرعت اولیه آن که به چگالی میانه شی که از آن انتقال یافته است بستگی دارد، کاهش می یابد. این کاهش سرعت در نور منشور هایی را ایجاد می­کند که این منشور ها موجب شکست نور می شوند  و تصاویری را به وجود می­آورد. زمانی که یک منشور نور را منعکس می­کند، هر کدام از طول موج ها در یک زاویه مختلف منعکس می شوند به همین دلیل اشعه به وجود آمده از منشور ها ساطع می­شوند و این منشور ها به عنوان fan of light موجب به وجود آمدن تمام طیف های رنگی میشوند.

5 سال قبل

سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/شماره11/ساختن با حیوانات تاریخ طبیعی معماری حیوانات

انسان غربی (یا به قول دوستی فرهیخته انسان در غرب) در مسیر جریان نوزایی و اقدامات ستم گرانه ارباب دین و کلیسا از دامان خدا به دور افتاده و ارتباط خود را از این منبع فیض و معنا قطع نمود و در پی آن به نوعی احساس تنهایی و پوچی ناشی از این گسست ناگزیر در افتاد و از لحاظ روانی مصمم شد تا بدیلی برای این ثروت و سرمایه از کف رفته بیابد و با تمسک به آن، در زوایای باطنی خود تا این حد احساس تنهایی و پوچی نکند از این رو متوجه خویشاندی خویش با طبیعت شد. با گذار از مدرنیسم به پسامدرنیسم، سکه تقسیم «هستی» به «انسان» و «غیر انسان» از اعتبار ساقط شد و چنین وا نموده شد که هستی قابل تفکیک به انسان و غیر انسان نمی باشد؛ فلذا ملاک حق در این گونه بینش های پسامدرن، نه انسان، بلکه محض هستی به ماهو هستی محسوب معرفی شد. در این بینش، هر چیزی بنا بر هستی­اش و نه انسان یا درخت بودنش صاحب حق انگاشته شد. در این گونه نگرش های طبیعت گرایانه، انسان به خاطر حفظ موجودیت خود نبود که به طبیعت حق حیات می داد. بلکه در آنجایی که انهدام بخشی از طبیعت نیز تاثیری بر اکوسیستم حیاتی انسان نمی گذاشت و می توانست نوعی از رفاه را برای او ایجاد نماید، باز انسان حق نداشت تا به آسیب یا تخریب طبیعت بپردازد.

کتاب حاضر برگردانی از کتاب اصیل و قابل­بحث پروفسور «مایک هانسل» در دانشگاه آکسفورد با عنوان «ساختن با حیوانات» است که مترجم بدعت خاص در نگارش و بیان برخی نکات ارزشمند را دلیل برگردان به زبان فارسی می­داند. شایان ذکر است که این اثر کاری اصیل و حاصل تحقیقات ارزشمند این اندیشمند است که در تماس مترجم با ایشان تاکید نویسنده نیز نه بر محتوای کابردی صرف کتاب، بلکه تنها بیان حقایقی اکتشافی درباره ساخت و معماری حیونات بوده است.

5 سال قبل

سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/شماره10/بیوفیلی و اقلیم شناسی معماری

این کتاب مسئول تعریف و پیگیری استراتژی برای برنامه ریزی سیاست و فضایی برای توسعه یک جهت گیری معماری عملی است، در طول تفکر نوآورانه از حدس معماری که ترکیبی از محیط زیست موجود با نیازهای انسانی را تحریک می کند. این کتاب گسترش مطالعه سیاست های ساختمان منفعل و پایدار را مطابق با مفهوم معماری بیوفیلم و اقلیم شناسی در تفسیر جهانی گسترش می دهد. دیدگاه این کتاب هر دو تاکتیک و استراتژیک است.

بخش مرکزی این کتاب عبارت است از:

  1. نظریه و فرضیه معماری؛ این عمل تفکر، طراحی و ایجاد یک فضای قابل سکونت است که توسط یک ساختار انسانی با کارایی بالا و نه یک مصالح ساختمانی پوشش می یابد. جایی که هر آفرینش معماری می تواند با یک فرم ساختمان توصیف شود، اما نه هر ساختار ساختمان می تواند توسط ایجاد معماری توصیف شود.
  2. معماری بیوفیلیکی؛ این بخشی از یک دیدگاه نوآورانه در معماری است که در آن طبیعت، زندگی و نظریه معماری به ایجاد یک ساختمان قابل سکونت پرجمعیت صالح برای پاسخگویی به خواسته ها، محدودیت ها و احترام به مردم و محیط زیست می پردازد.
  3. معماری اقلیم شناسی؛ این مفهوم به ایده ساخت ساختمان­ها و دستکاری محیط درون ساختمان­ها با کارکرد نیروهای طبی در اطراف ساختمان و نه در برابر آنها برای ایجاد راحتی راحت فیزیکی انسان اشاره دارد.
  4. ساختمان­های منفعل و کم­انرژی؛ این ادراک یک رویکرد جامع برای صرفه جویی در انرژی است که معمولا نیاز به عایق بندی با درجه بندی بالا و همچنین یک سیستم تهویه سالم است که باید قادر به جلوگیری از، از دست دادن گرما و افزایش کارایی انرژی برای رسیدن به بالاترین عملکرد ساختمان در استثمارگران است.
  5. استراتژی پیشرفت پایدار؛ پبشرفت پایدار، پیشرفتی است که نیازات فعلی مان را بدون در معرض گذاشتن توان نسل آینده ما برای ارضا نیازهای خود را براورده می کند.
5 سال قبل

سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/شماره9/سازه در معماری بیونیک

در هر حال؛ آنچه انسان می­سازد، جلوه ای از آرمانها و خواسته های اوست. بنابر این تحوّلات معماری نمایشی از زندگی و اندیشه انسان است. در واقع معماری به مثابه آیینه ای از حیات انسان تجلّی می­یابد. در عین حال به دلیل نقشی که انسان در ایجاد و تکامل آن دارد، معماری با علوم و فنون مختلف نسبت پیدا می کند. نگرش به معماری به عنوان موجودی زنده از تعابیر مهمّی است که از دیرباز مطرح بوده با این حال چنین مفهومی از دهه اول قرن نوزدهم با متداول شدن اصطلاح زیست­شناسی به معنای «نظم حیات» توسط «لامارک» مورد توجه بیشتری قرار گرفت. در این رابطه، «گیدئون» معتقد است: «معماری یک زمان ممکن است، تحت تاثیر انواع و اقسام شرایط به وجود آمده باشد، امّا همین که بوجود آمد، موجودی است، زنده که صفات مخصوص خود را داراست و از حیات دیرپایی برخوردارست. ارزش این موجود با اصطلاحات جامعه شناسی و اقتصادی که مبداء آن را توضیح می دهد، نمی تواند بیان گردد؛ و تاثیر آن ممکن است، حتّی پس از آنکه محیط اصلی آن تغییر کرد، یا از بین رفت؛ ادامه یابد. معماری می تواند به ماورأی زمان تولدش برسد». لذا بطور کلّی، تنها واقعیّت مهم زیست­شناسانه­ای که در ارتباط با معمار ی مدرن قابل قیاس می نماید، مقوله ارتباط «فُرم و عملکرد» است. در این کتاب به مفهوم ساختار در معماری بیونیک پرداخته شده است. در قصل اول مفهوم معماری بیونیک مورد توجه بوده است. فصل دوم مشتمل بر ساختارها در معماری با الگوبرداری از طبیعت بوده که به انواع مختلف سازه ها متجمله سازه های پنوماتیک و ساختارهای سلولی اشاره شده است. در فصل آخر نیز  نمونه­های موردی در این رابطه تحلیل شده­اند.

5 سال قبل

سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/شماره8/خلاقیت بیونیک در آموزش طراحی معماری

با نگاه به انواع روشها و روش شناسی­های مرتبط با آموزش معماری، می­توان دریافت که باید به تناسب نوع و محتوای مورد نظر آموزش، به انتخاب یا طراحی یک الگوی آموزشی اقدام کرد. این نکته در آموزش معماری زیست مبنا اهمیت داشته و باید میزان تعامل «الگوها و روشهای موجود آموزش معماری» با «قلمروی شناختی معماری زیست­مبنا و روشهای الگوبرداری از طبیعت» بررسی؛ و «1. با آزمایش مدلهای موجود آموزشی معماری» و در نهایت؛ به «2. ارائه مدلهای جدید آموزشی معماری» منتهی گردد. موضوع کتاب ترکیبی از سه حوزه و محدوده مطالعاتی است که در «محتوا، ماهیت، روش شناسی و بستر مطالعاتی» با هم تفاوتهایی دارند؛ چنانچه در هر حال مقوله، ترکیبی از:

  1. «حل مساله (مساله گشایی) در فرآیند طراحی معماری»،
  2. «خلّاقیت و مهندسی آفرینشگَری» (با تاکید بر مهندسی معماری و طراحی شهری)
  3. «معماری زیست مبنا» (مقوله الگوبرداری از طبیعت در فرآیند حل مساله معماری)
  4. «آموزش معماری» (الگوها و جعبه ابزار آموزشی) است.
5 سال قبل

سری کتب فناوری های آینده در معماری و شهرسازی/شماره6/معماری بومی اقلیم و حیاط

در سطح جهانی، ریشه­های تاریخی توجه به­ معماری بومی را می­توان در قرن 18 میلادی یافت. در این زمان، با استعمار کشورهای آفریقا و اقیانوسیه به­وسیله اروپائیان تغییراتی در هنر و ادبیات دنیای غرب به وقوع پیوست. در نیمه دوم قرن 18 مطالعاتی علمی و خاص­تری در مورد نحوۀ زندگی، فرهنگ و هنر و معماری جوامع استعمار شده صورت گرفت. لیکن این تحقیقات و بررسی­ها بلافاصله اثر خود را بر روی حرفه معماری و آموزش معماران ظاهر نکرد و این امر تا اوایل سالهای 1960 اثر بارز و خیلی آشکاری از خود بروز نداد. در سال 1964، «برنارد ردوفسکی» نمایشگاهی را با عنوان «معماری بدون معمار» به­همراه کتابی با همین نام فراهم کرد. به­عقیده برخی، این واقعه همچون نقطه عطفی در شروع توجه جدی به معماری بومی واقع گردید و سرآغاز  تحقیقات بسیاری در این زمینه شد. «وودهاوس» در مقدمه کتاب خود توصیف نسبتاً دقیقی از جستجوها و مطالعات صورت­گرفته در پیرامون موضوع معماری بومی را قبل و بعد از سال 1960 ذکر کرده است لذا، خانه را نمی­توان جدا از مجتمع یا بستر آن مورد توجه و مطالعه قرار داد و باید بخشی از کل نظام اجتماعی و نظام فضایی شهر شامل خانه و شیوه زندگی، مجتمع زیستی و حتی منظر را نیز بررسی کرد. انسان در مجموعه­ای زندگی می­کند که خانه یکی از عناصر آن است؛ در نتیجه طریق استفاده کردن انسان از مجموعه، شکل و ساختار خانه را تغییر می­دهد.

5 سال قبل
۱ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷
برگشت به بالا